نتایج جستجوی عبارت «رشته کشاورزی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید عباسعلی محمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
مگر می‌شود رفت؟ مگر می‌شود بی‌تفاوت گذشت از کوچه یاد پرستوهای مهاجر؟ آنجا که پر است از جوی خاطره‌های به‌یادماندنی. چگونه می‌شود نگاه نکرد و رفت؟ باید قصه آن‌ها را با زبان سرود و با قلم به نگارش درآورد و بر صفحه دل ترسیم کرد. باید گفت هر آنچه را که در سینه است تا ماندنی شود و به یادگار بماند برای نسل آینده. تا بدانند و آگاه شوند که چه‌سان این انقلاب به دست آمد و چگونه...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید عباس مرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد عباس مرادي »
آنگاه‌که حسین (ع) در علقمه دسته‌ای برادر را از زمین برمی‌داشت و بر صورت و چشم می‌مالید، از عشق او به عباس حکایت می‌کرد و با آن کار از آیندگان می‌خواست تا یاد و نام عباس او را زنده نگهدارند. دهم مردادماه سال ۱۳۴۱، در گرمای سوزان تابستان میان خانواده‌ای متدین در شهر نی‌ریز، وقتی کودکی چشم به جهان گشود، بی‌اختیار پدر به یاد عباس بن علی (ع) و لب‌های تشنه او، لب‌های کودکش را بوسید و او...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید حسن نظری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد حسن نظري »
بسم‌الله الرحمن الرحیم لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. فاستقم کما امرت و من تاب معک. خدایا! پروردگارا! معبود! هستی‌بخش، جهان‌آفرین، بنام تو. بنام تو و برای تو که ما هیچیم و هر چه هست تویی. خدایا! قدرت مطلق تویی، ما همه فانی هستیم و مُلک وجود از آن توست. بارالها! ما همه از بین رفتنی هستیم، آنچه پایدار است تویی. ما از توییم و به‌سوی تو درحرکت، انا لله و انا الیه راجعون خدایا! بندگان صالحت عزم جزم کرده‌اند...
زندگینامه آزاده فرج الله زارع
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
فرج الله زارع فرزند حسین در سال 1345 در خانواده‌ای متدین، مذهبی و کشاورز در یکی از روستاهای بخش مرکزی نی‌ریز بنام فخرآباد بدنیا آمد. ولی متأسفانه پس از گذشت دو سال مادرش به رحمت خدا رفت و زندگی را با رنج و مشقت فراوان و درد بی مادری و یتیمی شروع کرد. پس از فوت مادرش خاله‌اش او را بزرگ کرد. او چهارساله بود که با پدر و برادرانش به روستای عباس آباد مهاجرت کردند. جهت شروع...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
اگر نیک بنگری مردمان را در زندگی جز به تجارت نبینی! گروهی عمر گرانمایه را به ثمن بخس می‌دهند و گروهی جز به رضای دوست، لحظات خود را معامله نمی‌کنند. در این میان شهیدان را که بهشت را به بهای جان خریدند، سود برندگان واقعی این عرصه خواهی یافت. منصور یکی از همان تجاری است که روز اول آذرماه سال 1333، در خانواده‌ای متدین و مذهبی قدم در عرصه حیات گذاشت. عشق به قرآن و تعلیمات اسلامی، اورا...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید احد مختاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
خاک سرخ و لاله پرور ایران‌زمین، همیشه لبریز از آوای ملکوتی دلیران آزاده‌ای بود که جز سربلندی و افتخار برای کشور خود نمی‌خواستند و برای رسیدن به این مهم، حاضر به پرداخت بهایی هرچند سنگین بودند. احد ازجمله آنان است که ششم خردادماه سال ۱۳۵۰ در یک خانواده مذهبی در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را به دلیل شاغل بودن مادر و شرایط شغلی پدر بیشتر نزد پدر و مادربزرگ خود سپری کرد. در آغاز...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید علی جلالی
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
علی، دومین کبوتر خونین بالی بود که در بیست و یکم مردادماه سال ۱۳۵۳ بر بام زندگی خانواده‌ای متدین و مذهبی در شهرستان نی‌ریز،‌ فرود آمد و چند روزی را میهمان دنیای خاکیان شد و در عنفوان جوانی با دو بال نورانی، پر گشود و راهی کوی یار شد. در هفت‌سالگی به دبستان حاج قطبی نی‌ریز رفت و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد و دوره راهنمایی را در مدرسه بهرامی پشت سر گذاشت. سال ۱۳۶۵...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید حبیب کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حبيب کردگاري »
بسم الله الرحمن الرحیم لا‌حول و لا‌قوه الا بالله العلی العظیم فاستقم کما امرت و من تاب معک خدایا، پروردگارا، معبودا، هستی‌بخش، جهان آفرین، بنام تو. بنام تو و برای تو که ما هیچیم و هر چه هست تویی، خدایا! قدرت مطلق تویی ما همه فانی هستیم و ملک وجود از آن توست، بارالها! ما همه از بین رفتنی هستیم، آنچه پایدار است تویی. ما از توئیم و بسوی تو در حرکت، « انا لله و انا الیه راجعون». خدایا! بندگان صالحت عزم...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید اکبر محمد جانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد اکبر محمدجاني »
آنگاه که کودکی بیش نبودیم، صبورانه به انتظارت نشستیم تا بار دیگر از در بیایی و ما را در آغوش گرمت بگیری و با بوسه‌های پدرانه گونه‌های خیس از اشکمان را نوازش کنی و دستهای مهربانت را بر موهای پریشانمان بکشی. اما کودکی رفت و جوانی هم به دنبال آن، ولی از تو خبری نشد. اکبر محمد جانی، ۱۳۳۴/۱/۵ در خانواده‌ای مستضعف و مذهبی در روستای جزین از توابع آباده طشک نی‌ریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید عبدالحسین خلیلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
دشت‌های سرسبز و باغ‌های پر از عطر گل یاس روستای مشکان، در فروردین‌ماه سال ۱۳۴۴ شاهد شکفتن لاله‌ای دیگر دریکی از خانه‌های باصفا و مملو از عشق و محبت الهی بودند. خانواده متدین و دامدار مشکانی به یاد و نام سالار شهیدان، کودک نورسیده به نام عبدالحسین نام نهادند و در دامن پرمهر خود او را با آداب و سنن اسلامی پرورش دادند. دست‌های کوچک او را در دستان معلم‌های دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان قراردادند تا...